The Republic of Mechanical Engineers

Our greatest weakness lies in giving up. The most certain way to succeed is always to try just one more time

The Republic of Mechanical Engineers

Our greatest weakness lies in giving up. The most certain way to succeed is always to try just one more time

جملات تامل برانگیز و خسته !

بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد

بی هیچ حراراتی اینگونه شاید احساسم نمیرد

  

زندگی اجبار است ... مرگ انتظار است ...

عشق یک بار است ... جدایی دشوار است ...

ولی یاد تو تکرار است ... !


روز اول خیلی اتفاقی دیدمت...

روز دوم الکی الکی چشمهام به چشمت افتاد...

هفته بعد دزدکی بهت نگاه کردم...

ماه بعد شانسی به دلم نشستی

و

حالا سالهاست یواشکی دوست دارم


من آهنگ غریب روزگارم.

غمی بی انتها در دام دارم.

تمام هستی ام یک قلب پاکست.

که آن را زیر پایت می گذارم.


عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت

بی آنکه بگویم درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی گوش خواهم داد

بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد

بی هیچ حراراتی اینگونه شاید احساسم نمیرد


دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است

شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است


با از دست دادن همه چیز ، همه چیز می شوی!

تو همه چیز منی


کاشکی عشق دیروز هنوز میون ما بود

واسه من توی قلبت هنوز یه ذره جا بود


غریبی رفتم و از تو گذشتم

دو چشم سیل میبارید بستم

دلی که صبح و شو یاد تو می کرد

خدا صبری به دلدادم نشست


چه سخته آدم دوباره به دیواری تکیه بده که 1بار آوارش روش ریخته


درسته که یه روزی فراموش می کنی و یه روز دیگه فراموش می شی ولی اینو بدون

فراموش شدگان هرگز فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند

 

خوشحالی که دلمو شکستی؟؟؟

بدان ای نازنین آنچه شکستی تصویر زیبای خودت بود که در دلم ساخته بودی


بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم

باشد که نباشیم و بدانند که بودیم

از غمت اشک نریزم تو بگو پس چه کنم

آتش قلب خود را با چه خاموش کنم

مطمئن باش که مهرت نرود از دل من

مگر آن روز که در خاک شود منزل من . . .


عشق دیگر از شفقت بر کنار افتاده است

هرچه عاشق زارتر معشوق از او بیزارتر . . .

اس ام اس عاشقانه اس ام اس جدید اس ام اس روز

من نه آنه بودم که آسان رفتم اندر دام عشق

آفرین بر فرط استادی آن صیاد باد . . .


تو دریا بودی و من قایقی خرد

که هرجا خواست امواجت مرا برد

دلم پارو زن بیچاره ای بود

که در امواج عشقت یک شبی مرد . . .


دیدار شما آرزوی ماست !

(روابط عمومی چشمان بی قرار ! )


در دلی ، هر چند دوری ار نظر

خوش تر آن روزی که باز آیی ز در

با تو ما را خوش ترین دیدار باد

هر کجا هستی خدایت یار باد . . .


تقدیم به کسی که کنارم نیست

ولی حس بودنش به من شوق زیستن میدهد . . .


یکباره بهانه ای به سر خواهم کرد

تن پوش غم از قلب به در خواهم کرد

بر شوق رسیدن تو دل خواهم داد

هم دوش هوای تو سفر خواهم کرد . .


روی باغ شانه هایت هر وقت اندوهی نشست

در حمل بار غصه ات با شوق شرکت میکنم . . .


وقتی قلبت کوه آتشفشان است ،

چگونه انتظار داری در دستانت گل بروید . . . ؟


ای یادگار لحظه های زیبا ،

به احترام تمام زیبائی های دنیا فراموشت نمیکنم . . .


به لبخندی مرا از غم رها کن

مرا از بی کسی هایم جدا کن

اگر مردن سزای عاشقان است

برای مردنم هر شب دعا کن . . .

 

 تـو هم تلخ بودی
تلــخ !
درست مثل قطره های فلج اطفالی
که در کودکی به خوردم می دانند !
غافل از اینکه این بار
تلخی تــو دلم را فلــج کرد ...!

خوش به حالت حوا ، خودت بودی و آدمت ! وگرنه آدم تو هم به هوای دیگری می رفت !!

دل به دلم که ندادی ، پا به پایم که نیامدی ، دست در دستم که نگذاشتی
 سر به سرم دیگر نگذار که قولش را به بیابان داده ام ...

نه صدایش را نازک می کرد
و نه دستانش را ” آردی ” . . .
از کجا باید به ” گرگ ” بودنش شک میکردم ؟!

عمریست نشسته ام
پای لرز خربزه هایی
که هیچوقت یادم نمی آید
کی؟!
خوردمشان…

گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند…

سکوت …
و دیگر هیچ نمی گویم …!
که این بزرگترین اعتراض دل من است
به تو …
سکوت را دوست دارم
به خاطر ابهت بی پایانش …..

بساط کرده ام
و تمام نداشته هایم را
ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ…
بی انصاف چانه نزن
ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ …
به قیمت عمرم
تمام شده!!

من هیچوقت واسه کسی شاخ نشدم . فقط شاخ دراوردم از شاخ شدن خیلیا !

بعضی آدما خطای دیدن ، آدم نیستن !

تویی که فکر میکنی خیلی خاصی :
نبودنت هم مثله بودنت عادت میشه ؛ شک نکن !

یکی بود لامصب با صد نفر بود . . .
به پشتکارش تبریک میگم !

هر آدمی خودش به بقیه اجازه میده که چی دربارش فکر کنن ٬ یادمون باشه که نذاریم کسی فکر کنه خر هستیم !

یه وقتایی هست که نباید چیزی بگی !
طرفت اگه شعور داشته باشه خودش میفهمه !

ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﮐﻪ بعضی ﺁﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺩﻟﭽﺴﺐ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻪ . . .

یه رابطه هایی مثل ریگ کفش می مونه ، اولش سعی میکنی قِلش بدی ته کفشت

و باهاش کنار بیای ولی آخرش مجبوری بندازیش بیرون !

بر عکس فلش مموری ها که روز به روز کوچکتر می شوند و پرظرفیت تر
بعضی آدم ها روز به روز بزرگتر می شن و . . .
بی ظرفیت تر . . .
احمق تر . . .

بهتره نداشته باشیش !
تا این که داشته باشی و ندونی با چند نفر شریکی !

با تشکر از بعضی‌ دوستای عزیز که هروقت دورشون خالی‌ می‌شه یادی از ما می‌کنن ، راضی‌ به این همه زحمت نیستیم به خدا

مقصر خود ماییم
عشق را به کسانی ارزانی میکنیم که
از زندگی ، جز آب و علف روزانه، نه میفهمند , نه میخواهند

 

عشق یعنی سکوت دو نگاه

خنده ات از عشق لبریز ، اما بی صدا . . .


یاد بادا که دلم مشتاق دیدار تو بود

روز و شب در طلب و هر لحظه بیدار تو بود

دیدگانم را چه دانی که دگر سوئی نیست

به فدایت ، که آن هم گرفتار تو بود . . .


به پندار تو : جهانم زیباست ، جامه ام دیباست ، دیده ام بیناست ، زبانم گویاست ، قفسم هم طلاست ، به این ارزد که دلم تنهاست


اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن ، در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است . (دکتر علی شریعتی)


تو برو پیچک من ، فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن ، رو پیشانی من چیزی نیست ، غیر یک قصه پر از بی کسی و تنهایی


وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ، دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ، من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ، کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام


این روزها که می گذرد
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد
......باید باور کنم
تنهایم


چرا غم ها نمی دانند که من غمگین ترین غمگین شهرم ، بیا هی دوست با من باش که من تنهاترین تنهای شهرم


منم تنهاترین تنهای تنها

اسمتو می نویسم روی شن ها

باد میاد اسمتو پاک میکنه

کارم شده در این صحرای غمها


نکنه خدا نکرده سفر بهت بسازه ، عوض کنه هواتو آب و هوای تازه ، نکنه خدا نکرده یادت نمونه اشکام ، یادت بره چه خستم یادت بره چه تنهام


من به تنهایی یک چلچله در کنج قفس ، بند ، بندم همه در حسرت یک پرواز است ، من به پرواز نمی اندیشم ، به تو می اندیشم ، که زیباتر از اندیشه یک پرواز است


برو ولی اینو بدون هر جا باشی دوست دارم ، هنوز برای دیدنت رو رویاهام پا میزارم ، دل منو شکستی وقتی تنهام گذاشتی ، کاش می دونستم که تو هیچوقت دوسم نداشتی


در آن لحظه که به شدت احساس تنهایی میکنی ، مطمئن باش که یکی برای دیدنت لحظه شماری میکنه


سالها بگذشته از میلاد من

کی یکی مردانه باشد یاد من

منو یک تنهایی و یک شمع روشن

خدایا نکند باد بیاید


هیچگاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم نا امید نشو ، چرا که آرام جان دیگری در راه است . (ارد بزرگ)


خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم

نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم

دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی

بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم


در تمام عمرم جز تنهایی و تفکر و غم و عشق ، سرگرمی ای نداشته ام !


پناهم می دهی امشب ؟ میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان در آن آغوش نورانی ، پناهم می دهی امشب ؟ دل و دین در کف یغما و من تنها در این هنگام روحانی ، پناهم می دهی امشب


چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی ؟ چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟ پیله ات را بگشا تو به اندازه ی یک پروانه زیبایی


تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسانتر است ، تحمل اندوه از گدایی همه ی شادی ها آسانتر است


در این دنیا که حتی ابر ، نمی گرید به حال ما ، همه از من گریزانند ، تو هم بگذر از این تنها


خداوندا تو تنهای منم تنهای تنها ، تو یکتایی و بی همتا ولی من نه یکتایم نه بی همتا ، فقط تنهای تنهایم و محتاج نگاه تو


اگه با تنهایی و غم تموم بشه عمرم

بدون که تو رو فراموش نمیکنم عمرا


زندگی چون قفس است ، قفسی تنگ پر از تنهایی ، و چه خوب است دم غفلت آن زندان بان ، و سپس بال و پر عشق گشودن ، بعد از آن هم پرواز


اگه یه وقت تنها شدی اینو بدون که خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش


تنهایی دردناک است ، اما در سکوت و تنهایی است که همه چیز شکل میگیرد و در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد


تمام جاده های جهان را به جستجوی نگاه تو آمده ام ، پیاده ، این تو و این پینه های پای من ، حالا بگو در این تراکم تنهایی ، مهمان بی چراغ نمی خواهی??


همه ی خودم را مال تو کرده ام

چقدر دنیای تو بزرگ است


هنوز از تنهایی سخن می گویی


چقدر کم هستم!


با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی


من به تنهایی این دل مشکوکم !

یا دلکم دل نیست ٬ یا آن که در دل است ٬ اهل دل نیست


برایم زندان ساختی با این بی وفایی

خسته ام از این زندان از این تنهایی

حسرت به دل ماندم که روزی بیاید

که دهد مرا از این زندان رهایی


بهشت نیز در تنهایی دیدنی نیست . دانته


همواره تنهایی ، توانایی به بار می آورد . ارد بزرگ


تنهایی یعنی اینکه وقتی برات اس ام اس میاد ، مطمئن باشی که از طرفه ایرانسله !


منو یک تنهایی و یک شمع روشن ... خدایا نکند باد بیاید . . .


شبا فکر و خیال تو چرا خوابم نمی گیره

نه تنها لحظه هام حتی تموم خونه دلگیره

حالا که شب به شب رفت و توام تنهایی سر کردی

توی تنهایی می پوسم نمی ذارم که برگردی


دعا کن دلم بوی باران بگیرد

و این درد جانسوز درمان بگیرد

دعا کن دلم رنگ آیینه گردد

و تنهایی از عشق پایان بگیرد

نظرات 1 + ارسال نظر
م.ا جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 12:50

قشنگ بودن ...فقط کاش خودتون میخوندینشون....
"خوش به حالت حوا ، خودت بودی و آدمت ! وگرنه آدم تو هم به هوای دیگری می رفت !! "
حوا؟؟؟!!!
شما باید بگی:آدم!!!!
سپاس

پست هایی ک میذارم واسه همه س. بهرحال شماها هم خواننده هستید باید واسه شما هم چیزی داشته باشم... ولی اگه دوست دارید میخونم مشکلی نیس... خوش بحالت...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.