The Republic of Mechanical Engineers

Our greatest weakness lies in giving up. The most certain way to succeed is always to try just one more time

The Republic of Mechanical Engineers

Our greatest weakness lies in giving up. The most certain way to succeed is always to try just one more time

تو سرگرمه مهمونی و تفریح و من به سلامتی تو رفت دوباره پیکم بالا


اصلا حال خوشی ندارم اینا هم چندتا شعر که تو تنهایی هام گوش میدم
مثل خاصیت دوگانه نی میونه... هم درمانه هم درد !
اشعار هم از امیر خلوت / دایان / سمیر هست امیدوارم واسه شما هم گیرا باشه

تا بودی با من آروم بودم
میدیدم ماهُ تو نگاهت
شکر میکردم خدا رو
از اینکه همه چی رو به راهه
تو بودی که با بودنت خاطراتِ خوب ساختی واستم
همین خود تو بودی که دل شکستنُ دادی یادم
تو بودی که رفتی خواستی دور شی ازمُ تنها باشی
دِ لعنتی حالا حرفای دلِ سنگتُ میگی شبا با کی
هم بغضتِ میمونه پات دل تنگ میشین واسۀ هم
یا دوست داره محکمِ جات تو قلبش فقط واسه یه شب
آه ، چرا ساکتی چرا خیسِ چشمات حرف بزن
بگو بعدِ من کی میکنه درکت کی به فکرتِ قد من که
همه چیم ماله تو بود ؛ فکر و ذکرُ هر چی خاصی
نه نگفتم اه لطفا نگو داشتی کم و کاستی
راستی هنو یادم وعده هات خنده هات
من میدونم تو هم دوستم داشتی میخوندم اینو از نگات
میدونم گاهی تنگ میشه دلت واسه با هم بودن خاطرت جمع
تو خوب بودی با من بد شدی حالا من نمیزارم بشه فاصله کم
تو “ساده رفتی” آره وقتی قول داده بودی بمونی پام
بعضی وقتا میخوام باشی کنارم “تو بخندُ” بخونی بام
رو حسی که به تو داشتم دوتا چشماتُ بستی
خوب جوابِ خوبیامُ دادی زدی زیرِ قولت رفتی زود
همین بود آخرش
نباید میکردم خنده هات و حرفات و عشقتُ باورش
دیگه محلش نمیدم دلمو وقتی میگیره بهونه اتُ
دلم رو تنش مونده کلی زخم یادگاری هنو اَ تو
دیگه وقتایی که خستم از همه گوش به صدات نمیدم
چشامُ بستم رو تو تشنۀ نگات نمیشم
عین سیگارمی ترک نداری سخته واسم نسخیت هم اصن
هر دفه که بهت فکر میکنم میشم عصبی تر
کاشکی باشی جای من تا خوب بفهمی حالمُ
با نورِ ستاره ها طولِ شب بیدارمُ
تا بودی با من آروم بودم میدیدم ماهُ تو نگاهت
رفتی نیستی پیشم اما شکرِ خدا که خوبه حالت


چند روزه تو هم درگیری با غم

من گیر میدم بهت تو گیر میدی به من

حرفُ گِله ای اگه داری

پشت سر نه تو رو خودم بزن

بگو بَدم بگو لجن

بگو درمیاد از کارات بازم لجم

نمیدونم کجایی ولی به یاده تو

میزنم بازم آروم آروم قدم

تو که باختی منم باختم کی برده پس

دلامونو گرم میکردیم به کی برده سرد

تکست میدادیم به هم تا دَمِ صبح

اون رابطه ی قشنگمون چی شده پس

خودتو بذار به جای من یکم

کلی گِله دارم بذار یکم بگم

تو سرگرمه مهمونی و تفریح

من به سلامتی تو رفت دوباره پیکم

دلم گرفته ای خدا تنها شدم دوباره

روزای سردی مونده و شبای بی ستاره

دلم گرفته ای خدا حرفی بزن تو با من

نذار همینجوری بره تنهایی عمری با غم


 

کاش میدونستم که تو دلت داره چی میگذره

چی شده که دلت میخواد منو از یاد ببره

چی شده که میگی این عشق واسه تو زیبا نیس

من میدونم که دلت جای دیگست با ما نیس

با ما نیست دلت ولی دلم هنوز باهاته

این دلم هنوز که هنوزه خامِ حرفاته

نه نگو هیچی نگو نگو همش خیاله

تو یه روز میری میدونم نگو این محاله

من میدونم اینو که حرفات همش دروغه

میفهمم میفهمم سرت چقد شلوغه

نه نگو هیچی نگو هیچی ازت نمیخوام

تو راحت باشُ  برو من همیشه تنهام

 


مگه چی خواستم ازت ؟ احساستو آرامش نگاهتو میخواستم فقط

تشنه ی گرمای دستات بودمو نداشتم تحمل دیدن اشکاتو

تو نیستی و نیستن آروم شبام از عشقت نمیگی آروم برام

به یادت دیگه پر نمیکشه حواسم نبودنت دیگه نمیده عذابم

فکر میکردم ما تا ابد با همیم منه ساده رو بگو

چه آسون دلو باختم بهت ولی زدی شکستی فراموش کردی رفتی چه آروم

برو بهت هیچ حسی ندارم تو بودی نذاشتی حسی برا من

برو دیگه بهت نیازی ندارم از بهشت جهنم میسازی برا من

با تو بود شیرین زندگی نمیخوام از عشق شیرین بهم بگی

همین یه قلم واست فرهاد بودمو تو فراموش کردی حرفاتو زود

دیگه نیستی آرامش شبامو دنیامو دلیل خنده رو لبام

دیگه خرابم نمی کنه عطرت نه دیگه دیوونم نمیکنه عکست

تو نگاه اول بهت باختم زود تو چشات غرق شدم

یه جورایی نمیتونستم حسمو بهت درک کنم

فکرو ذکرو خواب و خیال و همه دنیام مال تو بود

وقتی غصه داشتی میکردم هرکاری که بکنم من حالتو خوب

تو آغوشت آروم بودم مهم نبود هیچی برام

واسه داشتنت جنگیدم با همه کم نذاشتم هیچی برات

هیچ وقت هیچ کس هیچ چیزی نمیکرد ما رو جدا از هم

هرچی خوبی بود تو دنیا میخواستم با تو ازش واسه خودمون دو تا فقط

دنیارو اصن با تو می خواستم بدون تو خواب نداشتم

واسم بدون تو سرد و گرم و تلخ و شیرین تلخ معنایی نداشت

بدون تو سرده قلبم تو میدونستی گرمایی براش

ولی تو ندیدی این همه عشق رو ندیدی دنیا مال تو بود

حالا دیدن حال خراب منه که میکنه حالتو خوب

از وقتی که رفتی تو شبام ماه نمیتابه خوابه ستاره

از وقتی رفتی منم امیدی ندارم واسه ادامه



تو آینه رو لبای سرده بیمارم
خنده میارم کم نمیارم
به عکسای رو گوشیم خیره نمیشم
اصلا رو بالشه خیسم دست نمیزارم
به روم نمیارم که تا صبح چقدر
با فکره تو گریــــــــــه کردم
اون جدا نمیشه قلبش ازم
و من بش فقط فکر میکردم

حواسم جمعه تمرکزم رو کاره
ولی باز دوباره فکرت نمیزاره
تو فکره اینم فقط که تو بگی آره
ولی نمیاره به روش



وقتی نگام از تو نگات می افته رویه زمین
تو به روم نمیاری حتی حرفی نمی زنی
من دنباله تو بودم واسه ی حسه ساده همین
تو دنباله سوء استفاده از احساساته قویم
بگو جز من تو از همه بیزاری
جایه بالش سر رو دسته کسی نه نمیزاری
آرامشی که داشتیم تو بغله کی داری؟!
الان خوابی یا سرحال مثله بده بیداری
صبح ها بعده بیداری
تو هم از رو گوشی چشم بر نمیداری
تو هم در نمیاری سر از احساسو این افکار
میشینی پا عکسامون روزی ۲۷ بار
خب عادی نیست این رفتار!!!!


نه میگه خوش به حالش رو لبش خندست
کسی نمیدونه دلم این همه خسته ست
شبا نیستم ببینم با دیدن یه دست عکس
بهم میریزم هر چی که دمه دست هست

باز همه رفتن امشبم منم با شعرای ته دفتر
با یه تبه بدتر وقتی ندارم دیگه واسم به همه منفعت
دارم به چی فکر می کنم دیگه منه احمق

باز شبا حالم خرابه

ولی اون چه راحت می خوابه

یه سایه روی تخت خوابش

یه نگاه و صد تا خواهش

یه خونه زیر نور ماهه

تو هواش پره دود و آهه

منم یه پنجره رو به دیوار ولی اون زندگیش رو به راهه

بغض دوباره تو گلومه

یه بغض بزرگ باز رو به رومه

یه دیوار خط خطی

این روزای لعنتی

نمیره بی تو


 


همه جا پره دود

منم نگاهم میخ به چراغ

اینجا کجاست

همه چی بی ریخته چرا

اون تو بودی یا اشتباهی دیدم

چرا چشمات سیاهه ریملت ریخته چرا

شوخی نکن  نه تو مستی که میپایی

نه باورم میشه نه تو از این تیریپایی

یه سوال دارم فقط جوابمو بده

بهم بگو بین این همه عوضی چی میخوای

نه باور نمیکنم تو اینجا باشی الان

تو تو تخت اتاقت باید خوابیده باشی الان

بهم بگو بینم ازم چه انتظاری داری

باور کنم این دلیلایی که میتراشی برام

میدونم دوس داری الان توی این اوضاع ولت کنم

خیلی معذرت میخوام اینطوری مزاحمت شدم

خجالت نکش اصلا تقصیر تو که نیست

مقصر من احمقم که خام ظاهرت شدم

من میمیرم اینجا بی تو انگار مهم نیست

دیگه بینمون باشه صد تا دیوار مهم نیست

من که یه روز پیشت نبودم دلشوره داشتی

الان چند روزه نیستم اما انگار مهم نیست

میخوای بینمون دیگه هیچ حسی نباشه پس

نیستی دل داره بی تو میمیره حواست هست

بگو چی شده بینمون به اینجا رسیده

دیگه تو نیستی و منم و یه فضای ترس


 


هنوز عطر تنت حس میشه رو لباسم

کاری کردی که شک شه جفت شیشِ تاسم

ولی حالا واسم تو حتی خاطرم نیستی

تو نشون دادی به من ارزش اون ریسکی

که من کردم واست تا

تو بازم رفتی با صد تا

پشت سر من بد گفتی هی

گفتی وابسته میشی نگفتی کی

من چه ساده بودم

رو قولی که به تو دادم واستاده بودم

گفتم مث خودم پاکه

جایی نیستو یا که جایی باشه بهم میگه

بسه دیگه میخوای یه ریز دروغ بهم بگی تا کی

ساکت، من نمیخوام تو حرف بزنی اصن

چون نه من عصبی هستم نه تو پکری اصن

بیخود تظاهر نکن که من اینقده قوی هستم که بی تو دووم بیارم

تو من بعد ازم هیچ خبری نگیر که بهت نیازی ندارم

دیگه حسی به اون چشایی که بهش مینازی ندارم

برو خوشحال باش که اینقد راحت میبازم

دیگه بهت فکر نمیکنم هرچند راحت نی واسم



خوش به حالش اون که تو روداره

اون که هرجا میری کنارته چشم از تو برنمی داره

خوش به حالش اون که باهاشی همش

انقد خوبه باهات و خوبی باهاش

که حتی نمیتونی یه لحظه جداشی ازش

تو هستی باشه خوبه حالش

حتی یه شب بی تو رو جای من نیست

چشماش با تو شادن

نمیشن مثل چشای من خیس

اونم وقتی بغلش میکنی میمره از تب

اونم مثل منه خوابتو میبینه هرشب

انقد بهت فکر میکنه که بگیره سر درد

وقتی میری با التماس بگه میمره برگرد

همه چی خوبه چطوره وضعیتت

باهاش راحتی نمیکنه اذیتت

اونم به فکر کارات هست

واسه بچه بازیات میکنه نصیحتت

اصن حواسش بهت هست هی نگاهت کنه

میدونه ناراحت میشی چی کارت کنه

شبا حرف میزنه خوابت ببره

صبحا زنگ میزنه که بیدارت کنه

اونم اندازه من دلش واسه تو تنگه

واسه حتی تو با خودت میجنگه

واسه لبخندت همه چی شو میده

اونم واسه همه بده با تو یه رنگه

توی جمع دوستا چی

خوبتو میگه حتی اگه بد باشی اگه لوس باشی

آرزو میکنه دوسش داشته باشی

انقد دوستت داره آرزوش باشی

باز به هوای تو

امشبم تو خیابونا تا دمای صبح

یه نگاه قفل به ته خیابونا میاد اما یه هو

یه خاطره تو ذهنم و صدای تو

میپچه انگار یکی در میاره ادای تو

من دارم میمیرم اینجا تو این شرایط و

اونجا لبای اون روی لبای تو

اگه دستای تو توی دستای اونه

اگه اوضاع همینطور که هست بمونه

چرا نمیخوای بذاری که بی تو برم

چرا میگی دل تو هم زنده نمیمونه

 چرا نمیتونی از این بازی دل بکنی

منو میبینی و نمیتونی پلک بزنی

چرا گاهی حس می کنم تو بغل اونی و تو فکر منی

صبح تا شب خونم حالا

تو بودی میرفتیم از سر و کوله هم بالا

بی تو هم خونه سوت و کور هم کارا

باعث نمیشی که فک نکنم بارها

کجایی الان با اونم پایی

احساسی که داشتی با اونم داری

با اونم داری از اون رفتارا

نه بابا همون ادفارا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.