عاشق شده یی ای دل غمهایت مبارک
زنجیر جنون ای دل در پایت مبارک
از دیده گهر ریزی از سینه شرر ریزی
لعل و گوهر و یاقوت از خون جگر ریزی
دارا شده یی ای دل دنیایت مبارک
گه عاقل و فرزانه، گه بیخود و دیوانه
گه دیر و حرم گردی، گه بر در بتخانه
حانز شده یی ای دل عقبایت مبارک
از درد نهان سوزی از ناله جهان سوزی
گاه خنده کنی چون گل، گاه همچو خزان سوزی
پیدا شده یی ای دل احیایت مبارک
ادامه مطلب ...
نه از آشنایان وفا دیده ام نه در باده نوشان صفا دیده ام
ز نامردمی ها نرنجد دلم که از چشم خود هم خطا دیده ام
به خاکستر دل نگیرد شراب من از برگ چشمی بلا دیده ام
وفای تو را نازم ای اشک غم که در دیده عمری تورا دیده ام
چرا گرفته دلت؟
ادامه مطلب ...
به کوی عشق منه بی دلیلِ راه قدم که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد...
ادامه مطلب ...حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار تا بود وِردت دعا و درس قرآن غم مخور...
ادامه مطلب ...نه چراغ چشم گرگی پیر
نه نفسهای غریب کاروانی خسته و گمراه...